بارانباران، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

بارانی از جنس من

فصل جدید زندگیت

باران عزیزم دختر کلاس اولی من ، امروز پونزدهم شهریور 99 قدمهای کوچیکت رو وارد مدرسه کردی که با سواد شی قلب تپندم مبارکت باشه خورشید تابانم ماه شب هام دخنر مهربونم از استرس میگفتی دستام یخ زده پاهام ضعف داره لرز دارم(من فدای دغدغه هات) موقع جشن هم تو صف نموندی و اومدی بغل من نشستی ولی وقتی رفتی کلاس حالت بهتر شد و کلی خوشت اومد خداروشکر بمیرم برات که با ماسک چقدر اذیت بودی آخه چرا باید روزای قشنگتون پر نگرانی و ماسک و الکل باشه(خیلی غم بزرگی داشت جشنتون . دیدن صورت های کوچولوتون پشت ماسک) از خدا ممنونم که دخترم بزرگ شده و سالم و سرحال میره مدرسه خودش مراقب تک تکتون باشه چند شب پیش گفتی بزرگترین ترسم صفر گرفتنه :)))) ...
15 شهريور 1399

باران کلاس اولیِ مدرسه بلاتکلیف

سلام به قشنگترین فرشته روی زمین به مهربونترین دختر دنیا که تحمل یه زخم کوچیک مامانش رو نداره سلام به روی ماه رفیق کوچولوی مامان خب فک نمیکردم این همه مدت ننوشته باشم برات یه پیتر خرگوشه کوچولو خریدی البته چند ماه قبل هم مرغ مینا خریدیم و کلی بامزه بود حرفایی که میزد( صبح بخیرررررررر مینا ترشی بیار الو و...) بعدش تصمیم گرفتیم آزادش کنیم که بره خانواده پیدا کنه همچنان داستان های قهر و آشتی با ثنا ادامه داره از بهمن سال قبل درگیر کرونا ویروس شده همه دنیا و همه سبک زندگی ها فرق کرده دیگه هیچکس به کسی دست نمیده کسی رو بغل نمیکنیم دیگه با خیال راحت نمیشه رفت سفر نمیشه رفت رستوران و اینکه در کل نمیتونی به امن بودن ...
2 شهريور 1399
1